سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه نهال های تقوا کاشت، میوه های هدایت چید . [امام علی علیه السلام]

مرا می خوانی و می دانم که باید جواب داد و به سوی تو آمد: "یا ایهَا الذّینَ اَمَنوا امِنُوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید ایمان بیاورید." ( نساء :136)


اما گویا نمی شود یا نمی گذارند و یا شاید بر دست و پای من زنجیر بسته اند. می خواهم بیایم اما درها را به رویم بسته می بینم؛ می خواهم درها را بشکنم، زنجیرها را بگسلم و با شتاب تمام و با همه قدرت به سوی تو بیایم اما نمی گذارند؛ مگر تو کمک کنی.
"وَ ما اُبِرَّی نَفسی اِنَّ النَّفسَ لَاَمّارَةَ بِالسُّوءِ الّا ما رَحِمَ رَبّی (یوسف :53)؛ نفس خویش را مبرا نمی دانم، نفسی که به بدی دستور می دهد مگر خدا رحم کند." مرا از درونم با صدای "لَهُ دَعوَةُ الحَق" (رعد: 14) به سوی حق می خوانی.
نداهای دیگری نیز می شنوم "وَ الذّینَ یدعُونَ مِن دوُنِه؛ کسانی که به غیر حق دعوت می کنند (رعد : 14)." آنها هم مرا به سوی خود می خوانند، اگر چه صدای تو رساتر است. اما آن صداها هم دلربایند. اما به کجا می خوانندم، یکی به سوی شهوات، یکی به سوی جاه و مقام، یکی به سوی کبر و خودخواهی، یکی .... نه، نه، اینها مرا به سوی خیال می خوانند؛ به سوی سراب می خوانند "وَ الذّینَ کَفَروا اَعمالُهُم کَسَراب بِقیعَة یحسَبَهُ الظّمأنُ ماء؛ آنان که کافر شده اند، اعمال آنان مانند سراب است که تشنه گمان می کند که آب است. ( نور: 39)"
مرا به دوستی با هیچ و پوچ می کشانند. خدایا مرا دریاب. "اللُّهُم لا تَکلِنی اِلی نَفسی طَرفَةَ عَین : خدایا مرا یک لحظه به خویشتن وا مگذار." اگر لحظه ای مرا به نفسم واگذاری نابود خواهم شد.
راستی این چه حالتی است که انسان هر از چندی همه چیز را فراموش می کند. "نَسُوا ما ذُکّروا بِهِ (اعراف :165)" آمدنش را، رفتنش را، خدایش را. راستی چه شد که سامری در کنار موسی بود و گوساله پرست شد. ابن ملجم در کنار علی (ع) بود ولی شقی ترین انسانها شد. پاسخ سؤال در فرازی از دعای کمیل آمده: "مِن سُوءِ فِعلِی وَ اِسائَتی وَ دَوامِ تَفریطی وَ جَهالَتی وَ کِثرَةِ شَهَواتی وَ غَفلَتی؛ از زشتی عملم و مداومت بر کوتاهی و جهل و شهوترانی و غفلتم. "
آخر این خود فراموشی، این حرکت در مدار غفلت در کدامین روز به پایان می رسد؟