ستایش برای خداست؛ آن نخستینِ بیآغاز و آن واپسینِ بیانجام. او که دیدهی بینندگان از دیدنش فرو مانَد، و اندیشهی وصف کنندگان ستودنش نتواند. آفریدگان را به قدرت خود آفرید، و به خواستِ خویش بر آنان جامهی هستی پوشید. آنگاه ایشان را به راهی که میخواست رهسپار کرد، و به جادهی محبّت خود روان گردانید. آفریدگان نتواند از حدّی که خدا برایشان مقرّر ساخته است، قدمی پیش و پس بگذارند. برای هر یک از آنان روزیام معلوم و به اندازه قرار داده است؛ آن گونه که هیچ کس نتواند از آن کس که خدا فراوان به او داده، چیزی بکاهد، و به آن کس که اندک به او بخشیده، چیزی بیفزاید.