هرکه از سخن چین پیروی کند، دوست را ازدست می دهد . [امام علی علیه السلام]

آیا مسأله، بودن یا نبودن انسان است؟ "اَلمَوتُ اولی مِن رُکوب العار ؛ نیستی و مرگ بهتر از زندگانی ننگین است." (امام حسین (ع).)
بار دیگر، خورشید از پس استراحتی نه چندان طولانی، سر از افق بیرون می آورد و مرا می خواند که: برخیز، وقت بیداری است.
از بهر چه این تکرار بی انتهای خواب و بیداری؟ این رفتن و آمدن ماه و خورشید؟ من از اعماق زمان آمده ام، از ژرفای بی انتهای بودن، آیا واقعا مسأله بودن یا نبودن است، بودنی که از نیستی آمده و باز به نیستی می گراید؟ بودنم به چه قیمتی است؟ آیا تاوان بودنم را باید دیگران بپردازند؟
من خسته ام از هستی خویش، از بودنی که برایم مبهم است، بودنی که نمی دانم چرا؟ بودنی که نمی دانم از کجا و به کجا؟ بودنی که نمی دانم بودنش خوب است یا نبودنش؟ در گذر زمان، در آن دور دستها ضحاک را بنگر، برای بودن خویش، چه انسانهایی را که به نابودنی نمی کشد! اسکندر را ببین، که در کنار ویرانگریهایش، بودنش را جشن می گیرد. نمرودیان را نظاره کن، که ابراهیم را در آتش می افکنند!


  
  
انسان این اشرف موجودات، در پی دستیابی به کمال، به دنبال انتخاب است و اعتکاف انتخابی نیکوست، انتخاب همنشینی با قدسیان و فرشته خویان. معتکف، با پیوندی محکم و ناگستنی با مبدأ هستی، در پی قرابت با محبوب، با چشیدن طعم شیرین وصل، چشمه سار جان را از زلال حضور، لبریز می سازد و با خطاب "ارجِعی اِلی رَبّکَ" به منزلگاه دوست می شتابد و با او خلوتی معنوی را می آزماید. اعتکاف سنت اسلام است، سنت اسلام ناب محمدی. عاشقان واله و شیدا، در سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب، پرده نشین وادی سلامت گشته و در کوثر بخشایش جان و تن شسته و صورت و سیرت از پلیدی و رذیلت می زدایند.
مؤمنان در این ایام، مرغ جان را در حریم امن دوست به پرواز آورده و با دلی و با دلی لبریز از ذکر و دعا، به ضیافت رب الارباب بار یافته و سر بر آن آستان بی نیاز می سایند و .... تا یار که را خواهد و توفیق که را باشد.

  
  

خشک شدن دست نوازنده

 

محمد بن ریان نقل می کند : مامون برای رسیدن به هدفش (بدنام کردن حضرت امام جواد(ع) ) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد(ع) به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی نداشت .
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد (ع)، صد کنیز زیبا را انتخاب کرد که هر یک جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند .مامون به کنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند .کنیزکان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نکرد .
در دربار مامون مردی به نام مخارق که ریشی بلند وصوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت . وی به مامون گفت من توان آنرا دارم که نقشه ات را - وادار کردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم .
از اینرو در مقابل امام جواد (ع) نشست و شروع به خواندن آواز کرد. کسانی که در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند. هنگامیکه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی کرد، امام جواد (ع) سر مبارک خود را متوجه او کرد و بر وی نهیب زد و فرمود: "اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند . دست مخارق از حرکت ایستاد ، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد. 
روزی مامون از بلایی که بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال کرد . مخارق پاسخ داد چون امام جواد(ع) بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد که دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت .
الکافی ،ج1،ص 494 - اثبات الهداة ،ج3 ،ص332 - مدینة المعاجز ،ج7 ،ص 303 - حلیة الابرار ،ج4،ص565 - الوافی ،ج3،ص 828 - المناقب ،ج4 ،ص396 - البحار ،ج50،ص61 


  
  
میلاد امام جواد (ع) نهمین اختر تابناک امامت و ولایت بر همه شیعیان مبارک باد
امام نهم که نامش محمد و کنیه اش ابوجعفر و لقب او تقی و جواد است در سال 195 هجری قمری دیده به جهان گشود

امام نهم که نامش محمد و کنیه اش ابوجعفر و لقب او تقی و جواد است در سال 195 هجری قمری دیده به جهان گشود برخی تارخ تولد ایشان را در ماه رمضان و برخی دیگر در دهم ماه رجب ذکر کرده اند مادر بزرگوار ایشان سبیکه که از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر اسلام به شمار میرود از نظر فضایل اخلاقی در درجه بالایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود به طوریکه امام رضا از ایشان به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد.
روزی که پدر بزرگوار ایشان در گذشت او حدود هشت سال داشت و در سن بیست و پنج سالگی به شهادت رسید و در گورستان قریش در بغداد در کنار قبر جدش ، موسی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد
امام جواد (ع) نخستین امامی بود که در کودکی به منصب امامت رسید ، خداوند قادر و حکیم زمان شکوفایی عقل و حکمت امام را نسبت به سایر بندگان زودتر قرار داد . چنانچه در مناظرات و بحث و گفتگوهای امام اوج علم و دانایی ایشان مشهود است

 

حدیثی زیبا از امام جواد (ع) :

سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده میرساند: زیاددى استغفار، نرم خو بودن و زیادى صدقه.
و سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشیمان نشود: ترک نمودن عجله، مشورت کردن و به هنگام تصمیم، توکّل بر خدا نمودن.

 

 


  
  

تولد حضرت فاطمه(س)

دانشمندان اهل سنت بر این عقیده اند که جضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ پنج سال قبل از بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) به دنیا آمده است. از این رو گفته اند: در همان سالی که قریش خانه کعبه را بنا می کرد آن حضرت متولد شد. اما محدثین و علمای شیعه، ولادت حضرت زهرا(س) را پنج سال بعد از بعثت پیامبر اکرم(ص) دانسته و در این زمینه روایاتی را نیز از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نقل کرده اند.

ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا

وی سینه تو بهشت احمد زهرا

عید تو بُود ببخش عیدی ما را

زان دست که بوسیده محمد زهرا

ادامه مطلب...

  
  

در سوگ ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه‌ات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...

ادامه مطلب...

  
  

لحظات وداع حضرت فاطمه علیهاالسلام در اوراق تاریخ

 

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می‌پردازیم.

سلیم بن قیس می‌گوید:

از ابن‌عباس شنیدم که می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود:

"وصیت می‌کنم تو را که بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائکه برای من وصف کردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.

ادامه مطلب...

  
  

کتاب: فروغ ابدیت، ج 1، ص 151

شاید یکى از پراختلاف‏ترین مسایل تاریخ زندگانى حضرت محمد اختلاف موجود در تاریخ ولادت آن بزرگوار باشد که اگر کسى بخواهد همه اقوال را در این باره جمع‏آورى کند به بیش از بیست قول مى‏رسد.

عموم سیره نویسان اتفاق دارند که،تولد پیامبر گرامى در عام الفیل،در سال 570 میلادى بوده است.زیرا آن حضرت به طور قطع،در سال 632 میلادى درگذشته است،و سن مبارک او 62 تا 63 بوده است.بنابراین،ولادت او در حدود 570 میلادى خواهد بود.

اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد رسول اعظم،در ماه ‏«ربیع الاول‏» بوده،ولى در روز تولد او اختلاف دارند.معروف میان محدثان شیعه اینست که آن حضرت،در هفدهم ماه ربیع الاول،روز جمعه،پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود،و مشهور میان اهل تسنن اینست که ولادت آن حضرت،در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است. (1)

از این دو قول کدام صحیح است؟

بسیارى جاى تاسف است که روز میلاد و وفات رهبر عالیقدر اسلام، بلکه موالید و وفیات بیشتر پیشوایان مذهبى ما،به طور تحقیق معین نیست.این ابهام سبب شده که بسیارى از روزهاى جشن و سوگوارى ما از نظر تاریخ قطعى نباشد،در صورتى که دانشمندان اسلام،نوعا وقایع و حوادثى را که در طى قرون اسلامى رخ داده است،با نظم مخصوصى ضبط کرده‏اند،ولى معلوم نیست چه عواملى‏در کار بوده که میلاد و وفات بسیارى از آنها به طور دقیق ضبط نگردیده است.

فراموش نمى‏کنم هنگامى که دست تقدیر،نگارنده را به سوى یکى از شهرهاى مرزى‏ «کردستان‏» ایران کشانیده بود،یکى از دانشمندان آن محل این موضوع را با من در میان گذارد و بیش از حد اظهار تاسف نمود و از سهل انگارى نویسندگان اسلامى بسیار تعجب مى‏کرد،و مى‏افزود:چطور آنان در یک چنین موضوع اختلاف نظر دارند. نگارنده به او گفت:این موضوع تا حدودى قابل حل است.اگر شما بخواهید بیوگرافى و شرح حال یکى از دانشمندان این شهر را بررسى کنید و فرض کنیم که این دانشمند پس از خود اولاد و کسان زیادى از خود به یادگار گذارده باشد،آیا به خود اجازه مى‏دهید که با بودن فرزندان مطلع،و فامیل بزرگ آن شخص،که از خصوصیات زندگانى او طبعا آگاهند،بروید شرح زندگانى او را از اجانب و بیگانگان،یا از دوستان و علاقمندان آن شخص درخواست کنید؟بطور مسلم وجدان شما چنین کار را اجازه نمى‏دهد.

رسول گرامى اسلام از میان مردم رفت،و فامیل و فرزندانى از خود به یادگار گذارد، بستگان و کسان آن حضرت مى‏گویند:اگر رسول خدا پدر ارجمند ماست،و ما در خانه او بزرگ و در دامن مهر او پرورش یافته‏ایم،بزرگ خاندان ما،در فلان روز به دنیا آمده و در فلان ساعت معین،چشم از جهان بربسته است.آیا با این وضع جا دارد که قول فرزندان او را نادیده گرفته و نظر دور افتادگان و همسایگان را بر قول آنان ترجیح دهیم؟!

دانشمند مزبور،پس از شنیدن سخنان نگارنده سر به زیر افکند،و سپس گفت:گفتار شما مضمون مثل معروف است که:«اهل البیت ادرى بما فی البیت‏»و من نیز تصور مى‏کنم که قول امامیه،در خصوصیات زندگى آن حضرت که ماخوذ از اولاد و فرزندان و نزدیکان اوست،به حقیقت نزدیکتر باشد.سپس دامنه سخن به جاهاى دیگر کشیده شد که فعلا جاى بازگوئى آنها نیست.

دوران حمل

معروف این است که نور وجود آن حضرت،در ایام تشریق(یازدهم و دوازدهم و سیزدهم از ماه حج را ایام تشریق مى‏نامند)در رحم پاک‏«آمنه‏»قرار گرفت (2) .ولى این مطلب با آنچه میان عموم مورخان مشهور است که میلاد آن حضرت در ماه‏ «ربیع الاول‏» بوده است،سازگار نیست.زیرا در این صورت،باید دوران حمل‏«آمنه‏»را،سه ماه و یا یکسال و سه ماه بدانیم،و این خود از موازین عادى بیرون است و کسى هم آن را از خصائص حضرت محمد (ص) نشمرده است. (3)

محقق بزرگ،شهید ثانى(911-966)اشکال مزبور را چنین حل کرده است که:فرزندان اسماعیل به پیروى از نیاکان خود،مراسم حج را در«ذى الحجه‏»انجام مى‏دادند، ولى بعدا به عللى به این فکر افتادند که مراسم حج را هر دو سال در یک ماه انجام دهند.یعنى دو سال در«ذى الحجه‏»،و دو سال در«محرم‏»،و بهمین ترتیب. بنابراین،با گذشتن بیست و چهار سال،دو مرتبه ایام حج‏به جاى خود باز مى‏گردد و رسم اعراب بر همین جارى بود،تا این که در سال دهم هجرت که براى اولین بار،ایام حج‏با ذى الحجه تصادف کرده بود،پیامبر گرامى با القاء خطبه‏اى،از هر گونه تغییر اکیدا جلوگیرى فرمود،و ماه ذى الحجه را ماه حج معرفى نمود (4) و این آیه در خصوص جلوگیرى از تاخیر ماههاى حرام که رسم عرب جاهلى بود نازل گردیده است:

انما النسی‏ء زیادة فی الکفر یضل به الذین کفروا یحلونه عاما و یحرمونه عاما» (5) .

«تغییر دادن ماههاى حرام نشانه فزونى کفر است.کسانى که کافرند بوسیله آن گمراه مى‏شوند یکسال آن را حلال مى‏شمارند و یکسال حرام‏».

روى این جریان،ایام تشریق در هر دو سال در گردش بوده است.اگر روایات مى‏گوید که:نور آن حضرت در ایام‏«تشریق‏»،در رحم مادر قرار گرفته و در هفدهم ربیع الاول از مادر متولد گردیده است،این دو مطلب با هم منافات ندارند.زیرا در صورتى منافات پیدا مى‏کنند که،منظور از ایام تشریق همان یازدهم و دوازدهم و سیزدهم‏«ذى الحجه‏»باشد.ولى همان طورى که توضیح داده شد،ایام تشریق پیوسته در تغییر و تبدیل بوده و ما با محاسبات به این مطلب رسیدیم که در سال حمل و ولادت آن حضرت، ایام حج مصادف با ماه جمادى الاولى بوده است.و چون آن حضرت در ربیع الاول متولد گردیده،در این صورت دوران حمل آمنه تقریبا ده ماه بوده است. (6)

اشکالات این بیان

نتیجه‏اى را که مرحوم شهید ثانى از این نظر گرفته است،صحیح نیست،و معنائى که براى(نسی‏ء)بیان نموده،از میان مفسران،فقط‏«مجاهد»آن را برگزیده و دیگران آن را طور دیگر تفسیر کرده‏اند و تفسیر مزبور چندان محکم نیست زیرا:

اولا-مکه،مرکز همه گونه اجتماعات بود و یک عبادتگاه عمومى براى تمام اعراب به شمار مى‏رفت.ناگفته پیداست که تغییر حج در هر دو سال،طبعا مردم را دچار اشتباه مى‏کند و عظمت آن اجتماع بزرگ و عبادت دسته جمعى را از بین مى‏برد. روى این نظر بعید است که قریش و مکیان راضى بشوند که آنچه مایه افتخار و عظمت آنهاست،در هر دو سال در دست تحول باشد و سرانجام مردم،وقت آن را گم کنند و آن اجتماع از بین برود.

ثانیا-اگر به دقت محاسبه شود، لازمه این سخن این است که:در سال نهم هجرت، ایام حج مصادف با ذى القعده بوده باشد.در صورتى که در همین سال،امیر مؤمنان‏«ع‏»، از طرف پیامبر«ص‏»ماموریت‏یافت که سوره‏«برائت‏»را در ایام حج‏براى مشرکان بخواند.مفسران و محدثان متفقند که آن حضرت،سوره مزبور را در دهم ذى الحجه خواند و چهار ماه مهلت داد و آغاز مهلت را دهم ذى الحجه مى‏دانند،نه ذى القعده.

ثالثا-معناى‏«نسی‏ء»اینست که:چون اعراب مجراى صحیحى براى زندگانى نداشتند، غالبا از راه غارتگرى ارتزاق مى‏نمودند.از این جهت،براى آنان بسیار سخت‏بود که در سه ماه(ذى القعده و ذى الحجه و محرم)جنگ را تعطیل کنند.از این جهت،گاهى از متصدیان کعبه درخواست مى‏کردند،که اجازه دهند در ماه محرم الحرام جنگ کنند و به جاى آن،در ماه صفر جنگ متارکه شود،و معناى‏«نسی‏ء»همین است و در غیر محرم،ابدا(نسی‏ء) نبوده است و در خود آیه اشاره‏اى بر این مطلب دیده مى‏شود.

«یحلونه عاما و یحرمونه عاما:

یکسال جنگ را حلال و یکسال حرام مى‏کردند».ما تصور مى‏کنیم راه حل مشکل این است که: اعراب،در دو موقع‏«حج‏»مى‏کردند.یکى ذى الحجه و دیگر ماه رجب،و تمام اعمال حج را در همین دو موقع انجام مى‏دادند.در این صورت،ممکن است مقصود از اینکه:«آمنه‏»،در ماه حج‏یا در ایام تشریق،حامل نور رسولخدا شده،همان ماه رجب باشد،و اگر تولد آن حضرت را در هفدهم ماه ربیع الاول بدانیم،در این صورت مدت حمل،هشت ماه و اندى خواهد بود.

پى‏نوشت‏ها:

1. «کافى‏»،ج 1/439.

2. فقط طریحى در«مجمع البحرین‏»،در ماده‏«شرق‏»،به صورت قولى که گوینده آن معلوم نیست،آن را نقل کرده است.

3. رسول گرامى،این حقیقت را با جمله زیر بیان فرمود:و ان الزمان قد اشتداز کهیئته یوم خلق السماوات و الارض:زمان به نقطه‏اى که از آنجا آغاز شده بود بازگشت،روزى که خدا آسمانها و زمین را آفرید.

4. سوره توبه/37.

5. «بحار الانوار»،ج 15/252.

6. علامه مجلسى،در«بحار»،ج 100/253،این محاسبه را انجام داده است.علاقمندان مى‏توانند به آن جا مراجعه بفرمایند،هر چند به اشکالى که در بالا یادآور شدیم،توجه نداده است.

 


  
  

میلاد حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم الهام بخش وحدت

 

میلاد با برکت حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، یادکرد پرداختن به رخدادى بنیادین یعنى وحدت میان مسلمانان جهان است. وحدت درون دینى میان فرقه‏هاى گوناگون اسلامى بویژه برادران اهل تسنّن و تشیّع، بایسته‏اى است گریزناپذیر که سالگشت ولادت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم الهام‏بخش آن است. این بدان روست که وجود پیامبر و شخصیت والاى آن مقتدا نقطه اتّصال همه آبرفتهاى اندیشه‏اى است و هر فرقه و مذهبى گم گشت خود را در او مى‏یابد و پهناى سینه او را جایگاهى آرام براى کاستن از تلاطم موج فتنه مى‏یابد.
  • پیمانه جان هر مسلمان واقعى لبریز است از عشق و شیدایى به پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و صد البته این مهر دو سو دارد؛ چه؛ قلب اقیانوس‏گونه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نیز از عشق امت و دلدادگى به ایشان هماره لبریز بوده است. این‏گونه شیدایى بین مرید و مراد و رهبر و امّت را در کدام دین و آیین مى‏توان سراغ گرفت؟ همین یکسویى نسبت به عشق به پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در میان تمام فرقه‏ها و دسته‏هاى اسلامى نقطه‏اى است بس ارجمند و گرانسنگ که مى‏باید بر آن تأکید داشت و با تکیه بر آن، پرچم اخوت را برافراشت. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از روز نخست پیام‏آور وحدت و یکپارچگى بوده است، چه آن‏روز که در آغاز هجرت به مدینه، دشمنى دیرینه بین اوس و خزرج را به برادرى و همدلى کامل مبدّل ساخت، چه آن هنگام که در

     
  • واپسین لحظات عمر شریف خود با پافشارى بر یکپارچگى چشم از جهان فرو بست و چه با ودیعت نهادن کتاب و عترت براى مقابله با پراکندگى، چاره اندیشید.

    وحدت‏خواهى قرآن ـ یادگار جاوید پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ـ و هشدار نسبت به عواقب پراکندگى براى هر مسلمان، بهترین رهنمود است. قرآن کریم سه اثر زیانبار را براى پراکندگى یاد کرده است:(1)

    1. فروپاشى درونى و هرز رفتن توانها

    2. کاستى هیمنه در برابر دشمنان دین

    3. فراهم آمدن زمینه سیطره طاغوت بر دین‏باوران

    از پافشارى قرآن بر وحدت و هشدار نسبت به پراکندگى مى‏توان دریافت که مسلمانان از کدام‏سو آسیب جدّى خواهند دید و در دامن چه خطرى خواهند غلطید.(2)

    قرآن به مسلمانان اعلام داشته است که به‏سبب برخوردارى از آیین حق‏مدارى و ظلم‏ستیزى و نیز دعوى خاتمیت، هماره با دشمنان پیدا و پنهان روبرو خواهند بود؛ دشمنانى که جز نیستى و نابودى ایشان را در دل نمى‏پرورانند. شاهد این مدّعا در سده‏هاى اخیر، دستهاى تفرقه‏افکنانه دشمنان دین است که پس از جنگ جهانى اول و با دسیسه فروپاشى امپراطورى عثمانى به قطعه قطعه کردن کشورهاى اسلامى پرداختند و کمابیش در تمام مرزها نقطه چالش برجاى نهادند و از برساختن فرقه‏هاى مذهبى افراطى و تقویت بنیه آنها از هیچ کوششى دریغ نکردند. در مقابل چنین دشمنانى جز وحدت و یکدلى نشاید.

    امروز مسلمانان با دو حقیقت تلخ که هر دو نتیجه اختلاف است، روبرو هستند:

    1. عقب ماندن از کاروان تمدّن و دانش بشرى. این در حالى است که تمدّن اسلامى قرنها کاروانسالار تمدن و دانش بشرى بوده و به اذعانِ دوست و دشمن، هیچ آیینى همچون اسلام بر علم و دانش تأکید نکرده است. منوّر الفکرهاى دیروز مشروطیت و

    ______________________________

    1. انفال/ 46؛ قصص/ 4.

    2. سیدمحمدحسین طباطبایى، المیزان، ج3، ص374.

  • وشنفکرمآبان امروز این عقب‏ماندگى را ثمره دین مدارى ندانند و درباره جدایى دین از علم بیهوده سخن‏سرایى نکنند که به جنگ با حقیقت نتوان رفت و راه، بیراهه نتوان پیمود.

    2. دست‏اندازى آشکار و پنهان قدرتهاى جهانى در امور داخلى ملتهاى مسلمان. امروزه جهان اسلام بیش از هر چیز از چکمه‏هاى بیگانه در سرزمین خود و دخالت مستقیم و غیر مستقیم قدرتهاى باطل کیش در مصالح ملى اسلامى رنج مى‏برد. در این بین آنچه از همه تلختر است حضور دولت غاصب و ستم‏پیشه اسرائیل در قلب جهان اسلام و تهاجم بى‏حدّ و مرز او به سایر سرزمینهاى اسلامى مى‏باشد. این در حالى است که شعار «لن یجعل الله للکافرین على الموءمنین سبیلاً»(1) روحى سرشار از عزّت و سربلندى مى‏آفریند و در دل هر مسلمانِ آزاده‏اى طوفانى از بیگانه‏ستیزى را برمى‏آشوبد.

    چه باید کرد؟ بى‏شک براى دستیابى به یکپارچگى که قرآن بدان فرامى‏خواند، یک کار درونى و یک تلاش برونى ضرورى است.

    از یک‏سو، مسلمانان مى‏باید بر نکات مشترک تأکید کنند و چالشهاى اندکِ مانده را کاهش دهند. براستى اگر واقع‏نگر باشیم درخواهیم یافت که چالشها در قیاس با پهندشتهاى مشترک بسیار اندک است. مسلمانان در اصل یگانگى خداوند و رسالت پیامبران و بعثت پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و نیز باورداشت حیات پس از مرگ، اتفاق نظر دارند. در فروع دین نیز افقها بسیار به‏هم نزدیک است.

    از سوى دیگر، در بخش برونى مى‏باید با ظرافت اندیشى و مآل‏باورىِ خود تمام طرحهاى تفرقه‏افکنانه دشمنان اسلام را در تشدید منازعات مذهبى و آفریدن دسته‏هاى نوپا نقش بر آب سازند.

    انقلاب اسلامى و وحدت

    به رغم فرقه‏اى خواندن نهضت اسلامى توسط قدرتهاى دین‏ستیز و تلاش براى صف‏بندى میان نهضت شیعى با سایر نهضتها، انقلاب اسلامى با روشن‏بینى تمام کوشش

    ______________________________

    1. نساء/ 141.

  • بایسته خود را به‏کار گرفت تا نغمه‏هاى شوم تفرقه را خاموش سازد. معمار انقلاب از همان ابتدا بنیاد وحدت را بنا نهاد. امام راحل قدس‏سره براستى فرانگر و دوراندیش بود و بنیکى از دسیسه‏هاى تفرقه‏افکنانه و زیانهاى پراکندگى آگاهى داشت. از این‏رو در آغاز گلگشت پیروزى نهضت اسلامى گامهاى بلندى در این راه برداشت. این اقدامات را در چند محور اساسى مى‏توان خلاصه کرد:

    1. فراخوانى مستمر و همه‏جانبه مسلمانان جهان به همبستگى و هشدار نسبت به عواقب پراکندگى.

    امام راحل قدس‏سره یکى از برنامه‏هاى نهضت اسلامى را ایجاد وحدت میان ملتهاى مسلمان اعلام داشته است:

    «برنامه ما وحدت کلمه مسلمین و اتّحاد ممالک اسلامى است در مقابل دول استعمارطلب.»(1)

    ایشان آسیب‏ناپذیرى مسلمانان را به‏عنوان میوه شیرین همبستگى دانسته، مى‏فرماید:

    «اگر همه موءمنین در قطرهاى اسلامى، در تمام کشورهاى اسلامى، همین یک دستور خدا را ـ که بینشان عقد اخوت برقرار کرده است ـ عمل کنند، دیگر قابل آسیب نیستند.»(2)

    امام قدس‏سره در وصیتنامه بلند خود با سوز و گدازى تمام، ملت ایران و مسلمانان جهان را مخاطب ساخته، مى‏نویسد:

    «امروز و در آتیه آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن‏را در نظر گیرند، خنثى‏کردن تبلیغات تفرقه‏افکن، خانه‏برانداز است.»(3)

    2. فراهم‏آوردن فضایى آکنده از مهر و عطوفت برادرانه بین شیعه و سنى در سرتاسر میهن اسلامى و تأکید بر اجراى بندهاى مربوط به اقلیتهاى دینى در قانون اساسى.

    3. اعلام هفته وحدت از دوازدهم تا هفدهم ربیع الاوّل که ضمن مراعات دیدگاه دو

    ______________________________

    1. صحیفه نور، ج1، ص131.

    2. همان مأخذ، ج11، ص145.

    3. همان مأخذ، ج21، ص176.

  • ف نسبت به تاریخ ولادت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به استوارترین دستاویز یکپارچگى و وحدت یعنى شخصیت رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم تأکید دارد.

    4. جهتگیرى سیاست خارجى براساس دفاع از منافع ملّى، مذهبى کشورهاى اسلامى که نمودهاى بارز آن حمایت از مسلمانان در فلسطین، لبنان، افغانستان و بوسنى هرزگوین مى‏باشد. ملت و دولت اسلامى در پاره‏اى از موارد جهت حمایت همه‏جانبه از ملتهاى اسلامى بهاى بس سنگینى را پرداخته است.

    5. تلاش عینى و عملى در جهت شناسایى هرچه بیشتر مشترکات و راهکارهاى همدلى که در این‏باره مى‏توان از تشکیل و تلاشهاى مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامیة یاد کرد.

    با همه بیدارى که امروزه در میان مسلمانان به‏چشم مى‏خورد و نیز کوششهاى انجام‏شده، تا دستیابى به‏وحدت مطلوب، هنوز راهى دراز در پیش است. از جمله اسباب به‏سامان نرسیدن وحدت، حکومتهاى ناصالحى است که زمام امور مسلمانان را در دست داشته و براى حفظ منافع قدرتهاى خارجى و تثبیت موقعیت ناپایدار خود در پاره‏اى از موارد به تفرقه‏افکنى دامن مى‏زنند. بى‏تردید اگر این مزاحمانِ وحدت از راه کنار روند، مسلمانان به‏چنان بالندگى رسیده‏اندکه با شعار «انّما الموءمنون اخوة»(1)و دست در دست هم به عمران و آبادانى دنیا و عقباى خود بکوشند. فرقه‏هاى افراطى که بیشتر آنها از پیشینه‏اى کمتر از یک سده برخوردارند، دومین سبب اساسى در دست‏نیافتن به وحدت واقعى و اسلامى است.

    بدین‏سان آنچه براى مسلمانان بایسته است، جداکردن صف خود از دسته‏بندیهاى افراطى است که خوشبختانه باریک‏اندیشان هر دو طیف به این امر واقفند. امید آن‏که با دستیابى به یکپارچگى، سیماى روشن جامعه جهانى اسلامى را نظاره‏گر باشیم.

    ان‏شاء الله

    * * *

    ______________________________

    1. حجرات/ 9.


  
  

 

فروزان از دو مشرق در سحرگاهان دو ماه آمد

 

دو خورشید جهان افروز   در دو صبحگاه آمد


دو موسی در دو دریا  یا دو یوسف از دو چاه آمد


دو رهرو یا دو رهبر یا دو مشعل دار  راه آمد


دو شمع جمع بزم جان دو رکن محکم ایمان


دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان


دو آدم خو دو یوسف رو دو موسی ید دو عیسی دم


دو شمع جمع انسانها  دو شاه کشور جانها


دو باب الله احسانها دو بسم الله عنوانها


دو سرو باغ و بستانها دو باغ روح و ریحانها


دو واجب جاه امکانها دو مشعل دار کیهانها


دو خالق را نماینده دو قران را سراینده


دو رحمت را فزاینده دو دلها را رباینده


یکی را بر اولیا سادس یکی را بر انبیا خاتم 


  
  
<      1   2   3   4   5      >