سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که میانه‏روى گزید ، درویش نگردید . [نهج البلاغه]

سلام بر تو ای هفتمین فروغ امامت! سلام بر تو ای وارث شهادت! سلام بر تو ای قبله نیازمندان! سلام بر تو ای آزادترین اسیر و ای آزاده ترین زندانی! تو که زندان، گلستان عبادت و خلوت تو شده بود و زندانیان سنگ دل، اسیر کرامت و زرگواری ات. تو که زنجیرهای ستم و تازیانه های دشمنی و کینه، قبل از شکنجه و آزار تو به سجده افتادند و دل بی رحمشان در برابر خلق نیکوی تو به رحم آمد. سلام خدا بر تو ای امام هفتمین که تن رنجیده و روح بلندت، شاهد مظلومیت خاندان توست. سلام و درود بی پایان الهی بر تو و دودمان پاک تو باد.

 

 

موسی ابن جعفر علیه السلام


  
  

شهادت امام موسی کاظم (ع)  هفتمین پیشوای شیعیان جهان بر همگان تسلیت باد .

نام : موسی

لقب : کاظم

کنیه: ابوالحسن

نام پدر: جعفر

نام مادر : حمیده

تاریخ ولادت : ماه صفر سال 128 قمری

محل و لادت : مدینه

مدت امامت:  35 سال

مدت عمر : 55  سال

تاریخ شهادت : 183 قمری در زندان هارون

علت شهادت : خرمای زهر آلود

نام قاتل :  هارون یحیی برمکی

محل دفن : کاظمین

 

 

ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثنی عشر (ع) و نهمین معصوم از چهارده معصوم (ع) تولد آن حضرت در ابواء (محلی میان مکه و مدینه) به روز یکشنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 ق واقع شد.

ادامه مطلب...

  
  

به راستی ابلیس در خود چه دید که به آدم ابوالبشر سجده نکرد! مگر این "نار سَمُوم" چه داشت که رو به خدا کرد و گفت: "من بر بشری که از گل خشکیده درست شده سجده نمی کنم." (حجر:33). آیا غیر از این است که توهّم برتری بر آدم داشت. "اِستَکبَرَ وَ کانَ مِن الکافِرینَ (ص:74) کبر ورزید و از کافران شد."
جا دارد از انسان پرسیده شود، چرا با کسی که از روی غرور به آدم سجده نکرد و او را لایق و هم شأن خود ندید، طرح دوستی ریخته ای؛ چرا مطیع و غلام حلقه به گوش او شده ای؟ "اِنّ الشّیطان کانَ لِلاِنسانِ عَدُّواً مُبیناً (اسراء:53) به راستی که شیطان برای انسان دشمنی آشکار است." پس تو هم با او دشمنی کن نه دوستی؛ "فَاتّخِذوُهُ عَدُوّاَ (فاطر :6)." ببین چنگیز با او از در دوستی درآمد و همچون او شد. سراسر وجودش کبر و غرور شد. همه دنیا را می خواست، بی کم و کاست. به چه قیمت؟ به هر قیمتی که باشد و هر کس سد راهش شد، از بین برد و نابود کرد. شهرها را به آتش کشید، آبادیها را ویران کرد، زنان و کودکان را به اسارت گرفت تا خود خواهی سیری ناپذیرش را سیرآب کند اما ... آری از بنده شیطان غیر از این هم انتظاری نیست.


89/4/7::: 10:50 ص
نظر()
  
  

"یا بَنی آدَمَ لا یفتَنِنَّکُم الشَیطانُ کَما اَخرَجَ اَبَویکُم مِنَ الجَنّة؛ ای فرزندان آدم شیطان فریبتان ندهد هم چنان که پدر و مادرتان را از بهشت خارج کرد." (اعراف :27)
مشکل از آنجا شروع شد که در میان خیال و حقیقت گم شدیم. آب و سراب را یکی دیدیم. همانطور که آدم و حوا (ع) خیال جاودانگی را به واقعیت اشتباه گفتند و فریب ابلیس را خوردند؛ گرفتار شدند و کسی نبود به آنها بگوید که چرا حقیقت و در کنار خدا بودن را، به سراب جاودانگی فروختید. آری تا وهم و خیال از ذهن دور نشود، واقعیت را نخواهیم یافت. تا خیال هست اسارت هم هست، زنجیر هم هست. "وَ قَد خابَ مَن دَسّاها (شمس :10) و آ ن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته نومید و محروم گشته است!


  
  

مرا می خوانی و می دانم که باید جواب داد و به سوی تو آمد: "یا ایهَا الذّینَ اَمَنوا امِنُوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید ایمان بیاورید." ( نساء :136)

ادامه مطلب...

  
  

آیا مسأله، بودن یا نبودن انسان است؟ "اَلمَوتُ اولی مِن رُکوب العار ؛ نیستی و مرگ بهتر از زندگانی ننگین است." (امام حسین (ع).)
بار دیگر، خورشید از پس استراحتی نه چندان طولانی، سر از افق بیرون می آورد و مرا می خواند که: برخیز، وقت بیداری است.
از بهر چه این تکرار بی انتهای خواب و بیداری؟ این رفتن و آمدن ماه و خورشید؟ من از اعماق زمان آمده ام، از ژرفای بی انتهای بودن، آیا واقعا مسأله بودن یا نبودن است، بودنی که از نیستی آمده و باز به نیستی می گراید؟ بودنم به چه قیمتی است؟ آیا تاوان بودنم را باید دیگران بپردازند؟
من خسته ام از هستی خویش، از بودنی که برایم مبهم است، بودنی که نمی دانم چرا؟ بودنی که نمی دانم از کجا و به کجا؟ بودنی که نمی دانم بودنش خوب است یا نبودنش؟ در گذر زمان، در آن دور دستها ضحاک را بنگر، برای بودن خویش، چه انسانهایی را که به نابودنی نمی کشد! اسکندر را ببین، که در کنار ویرانگریهایش، بودنش را جشن می گیرد. نمرودیان را نظاره کن، که ابراهیم را در آتش می افکنند!


  
  
انسان این اشرف موجودات، در پی دستیابی به کمال، به دنبال انتخاب است و اعتکاف انتخابی نیکوست، انتخاب همنشینی با قدسیان و فرشته خویان. معتکف، با پیوندی محکم و ناگستنی با مبدأ هستی، در پی قرابت با محبوب، با چشیدن طعم شیرین وصل، چشمه سار جان را از زلال حضور، لبریز می سازد و با خطاب "ارجِعی اِلی رَبّکَ" به منزلگاه دوست می شتابد و با او خلوتی معنوی را می آزماید. اعتکاف سنت اسلام است، سنت اسلام ناب محمدی. عاشقان واله و شیدا، در سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب، پرده نشین وادی سلامت گشته و در کوثر بخشایش جان و تن شسته و صورت و سیرت از پلیدی و رذیلت می زدایند.
مؤمنان در این ایام، مرغ جان را در حریم امن دوست به پرواز آورده و با دلی و با دلی لبریز از ذکر و دعا، به ضیافت رب الارباب بار یافته و سر بر آن آستان بی نیاز می سایند و .... تا یار که را خواهد و توفیق که را باشد.

  
  

خشک شدن دست نوازنده

 

محمد بن ریان نقل می کند : مامون برای رسیدن به هدفش (بدنام کردن حضرت امام جواد(ع) ) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد(ع) به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی نداشت .
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد (ع)، صد کنیز زیبا را انتخاب کرد که هر یک جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند .مامون به کنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند .کنیزکان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نکرد .
در دربار مامون مردی به نام مخارق که ریشی بلند وصوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت . وی به مامون گفت من توان آنرا دارم که نقشه ات را - وادار کردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم .
از اینرو در مقابل امام جواد (ع) نشست و شروع به خواندن آواز کرد. کسانی که در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند. هنگامیکه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی کرد، امام جواد (ع) سر مبارک خود را متوجه او کرد و بر وی نهیب زد و فرمود: "اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند . دست مخارق از حرکت ایستاد ، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد. 
روزی مامون از بلایی که بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال کرد . مخارق پاسخ داد چون امام جواد(ع) بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد که دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت .
الکافی ،ج1،ص 494 - اثبات الهداة ،ج3 ،ص332 - مدینة المعاجز ،ج7 ،ص 303 - حلیة الابرار ،ج4،ص565 - الوافی ،ج3،ص 828 - المناقب ،ج4 ،ص396 - البحار ،ج50،ص61 


  
  
میلاد امام جواد (ع) نهمین اختر تابناک امامت و ولایت بر همه شیعیان مبارک باد
امام نهم که نامش محمد و کنیه اش ابوجعفر و لقب او تقی و جواد است در سال 195 هجری قمری دیده به جهان گشود

امام نهم که نامش محمد و کنیه اش ابوجعفر و لقب او تقی و جواد است در سال 195 هجری قمری دیده به جهان گشود برخی تارخ تولد ایشان را در ماه رمضان و برخی دیگر در دهم ماه رجب ذکر کرده اند مادر بزرگوار ایشان سبیکه که از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر اسلام به شمار میرود از نظر فضایل اخلاقی در درجه بالایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود به طوریکه امام رضا از ایشان به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد.
روزی که پدر بزرگوار ایشان در گذشت او حدود هشت سال داشت و در سن بیست و پنج سالگی به شهادت رسید و در گورستان قریش در بغداد در کنار قبر جدش ، موسی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد
امام جواد (ع) نخستین امامی بود که در کودکی به منصب امامت رسید ، خداوند قادر و حکیم زمان شکوفایی عقل و حکمت امام را نسبت به سایر بندگان زودتر قرار داد . چنانچه در مناظرات و بحث و گفتگوهای امام اوج علم و دانایی ایشان مشهود است

 

حدیثی زیبا از امام جواد (ع) :

سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده میرساند: زیاددى استغفار، نرم خو بودن و زیادى صدقه.
و سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشیمان نشود: ترک نمودن عجله، مشورت کردن و به هنگام تصمیم، توکّل بر خدا نمودن.