سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از معنى لا حول و لا قوة إلاّ باللّه از او پرسیدند ، فرمود : ] با وجود خدا ما را بر چیزى اختیار نماند و چیزى نداریم جز آنچه او ما را مالک آن گرداند . پس چون ما را مالک چیزى کرد که خود بدان سزاوارتر است تکلیفى بر عهده‏مان گذاشته و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما برداشته . [نهج البلاغه]

 

پاى من گرچه در بند زمین است، اما دلم در هواى توست. از وراى زمان و مکان تو را مى‏جویم، هرچند که تو با منى، مانند حضور نور، هوا، آب؛ اما خوشا روزى که هلال رخسار تو بدر کامل گردد. زمین اگرچه گرد خورشید مى‏چرخد، اما روح آن را مدارى است که گرد تو مى‏گردد.

مولاى من! هر مظلومى که در زیر چکمه ستم کارى جان مى‏سپارد، نام تو بر لب دارد و تنها تویى که فریادرسى و بس؛ هرجا حق و عدالت در معرض تجاوز و ستم قرار گرفت من رداى مقاومت بر تن نموده و بر پیشانى بند اندیشه‏ام «یا مهدى» را حک مى‏کردم.

اى ناب‏ترین اندیشه راهنماى من به سوى کمال!

اى رهاننده من از بندهاى اسارت زمان!

اى مدافع راستین تمامى حقوق من!

و اى فریادرس مظلومان بر خون نشسته!

من در اندیشه تواَم.


  
  

 

بارالها! آیا صداى گوشه‏نشینان منتظر مهدى (عجل‏الله تعالى فرجه) را بى‏پاسخ خواهى گذاشت؟

آیا گرفته‏ترین نگاه‏ها را که در سپیده دمان، آن‏گاه که سرخى شفق مى‏درخشد، بر مهدى‏ات سلام مى‏فرستند، فراموش خواهى کرد؟ آیا این سینه‏هاى سوخته که از میان جماعت مرداب زده به عشق تو و مهدى تو زنده‏اند، در بى‏پناهى رها خواهى کرد؟ کاسه‏هاى چشمان خالى است. دیگر اشک هم یارى نمى‏کند؛ لهیب فروزان عطش در صحراى صبر مى‏سوزاندشان. اى مهربان پروردگار ما!

پیروزى را قرین او گردان و سربازانش را پیروز گردان،

دروازه‏اى از برکات به رویش بگشا که افق پیروزى و نصر در آن سلطنت باشد،

اى مهربان‏ترین مهربانان! به وسیله او اسلام را ظاهر گردان و سنت رسولت را به دست او آشکار فرما،

خدایا! اباصالح(عج) را سلامت بدار و مؤمنان را به وسیله او به دار عافیت روانه ساز.


  
  

اى نور یزدان! اى مهر تابان! اى فروغ بى‏پایان! اى خورشید همیشه فروزان!

اى پرچم نجات در آغوش! اى چشمه‏سارِ عاطفه را نوش! اى غایب ناگشته فراموش!

اى هرکجا فساد، تو هادم! اى هرکجا نظام، تو ناظم! اى هرکجا قیام، تو قائم!

اى همه غم‏ها را تو پایان! اى همه دردها را تو درمان! اى همه نابسامانى‏ها را تو سامان!

هجر جانکاهت به درازا کشید، چشم‏ها فرو خفتند، جز چشمان شیداى شیفتگان، که در شب یلداى غیبت، طلوع خورشید جهان آراى تو را مى‏جویند، اى خورشید فروزان هستى،

دریا طوفانى شد، زورق‏ها همه در هم شکستند، جز زورق سرخ چشم به راهان، که بر فراز امواج فتنه‏ها کرانه رهایى‏بخش تو را مى‏طلبند، اى ساحل آرام بخش نجات!

شب تیره غیبت به درازا کشید اما به راستى در تاریخ «وصل و هجران» و در دفتر «عشق و حرمان»،

محبتى چنین دیرپا، محبانى چنین پابرجا، هیچ چشمى به خود ندیده است، اکنون یک هزار و شصت و چهار سال است که «جذبه و ناز» و «راز و نیاز» ادامه دارد.


  
  

گفته‏اند کسى مى‏آید که در نگاه نخست، همه در عمق چشمان هاشمى‏اش غرق مى‏شویم و به حبل المتین یک تار موى سیاه او دل مى‏بندیم که به یک تبسمش همه انتظارمان سر مى‏رود؛

گفته‏اند کسى مى‏آید که زیباتر از آسمان است و مهربان‏تر از ابر؛

گفته‏اند کسى مى‏آید که رحمت را به عدالت میان قطره‏هاى باران تقسیم مى‏کند و به دست هر مظلومى عصاى موسى مى‏سپارد تا حق خویش بستاند؛

گفته‏اند که او خاطرات تلخ اسارت‏ها را ناگفته مى‏داند که او در همه این سال‏هاى تنهایى و مقاومت با ما بوده است؛ که او گرسنگى اردوگاه موصل و تکریت را چشیده است؛ که او زخم کابل‏هاى خاردار دشمن را هم به تن خریده است، که همه شهیدان‏مان سر به دامان او سردار شدند؛ که مفقودان‏مان در بهشت آباد او ماندگار شدند؛ که همه این مدت تلخ جدایى، اوبراى‏مان غصه مى‏خورده است؛ که او شب حمله، کنار کرخه براى‏مان دعامى‏کرده است.


  
  

 

سلام بر تو که راه خانه دوست را مى‏دانى. سلام بر سلام‏هاى تو، سلام بر گریه‏هاى تو در دشت‏هاى زرد غیبت، سلام بر تو که وعده خدایى، موعود زمانى، شکوه زمینى.

ستارگان تمام شده‏اند، دیگر ستاره‏اى براى شمردن نمانده است. شب را سرِ بیدارى نیست و روز بهانه آمدن ندارد. جمعه‏ها، چه دلگیر روزهایى است! هفته‏ها چه انباشته ایامِ خالى از لطفى است!

سال شمار عمر ما، به دست باد ورق مى‏خورد، برگ از گل مى‏هراسد و باد از ابر، اما من سخن گفتن با تو را از عندلیبان باغ آموختم، همان مرغانى که همیشه گل را میان جنگل شاخه‏ها گم مى‏کنند.

اى صبح‏ترین خواب یوسفان! با چشم این همه یعقوب چه خواهى کرد؟ تبار ابراهیم در گذر از آتش انتظارند! هرلحظه فرجنامه ظهور مى‏خوانند و دمساز با عاشقانند.


  
  
میلاد با سعادت یگانه منجی عالم بشریت بر تمامی رهروان راهش و منتظران ظهورش تبریک و تهنیت عرض میکنم.
  
  

یک دریا عطش بر روی لب های خشکیده ات موج می زند.

یک آسمان اندوه از چشمان ترت جاری بود.

یک دنیا حسرت و اندوه بر سینه تنگت نشسته بود.

عباس! ای قمر بنی هاشم! فرات، از دور تو را می بیند و می گرید.

نخل های علقمه سر بر گریبان هم نهاده و های های می گریند.


85/11/3::: 9:44 ص
نظر()
  
  

دیوارهای غم زده کوچه را سر تا پا سیاه پوش می کنند.

باغچه، غریبانه تر از هر زمانی ، غربتش را گوشه حیاط، آرام آرام اشک می کند تا شبنم گلبرگ غنچه های سرخ رزها بشود.

تخت چوبی کنار حوض، بیشتر از همیشه، پر از تنهایی شده است.

ماهی های قرمز کوچک حوض، سر از آب بیرون کرده اند و دسته جمعی مرثیه می خوانند؛ مرثیه های سوزناک. همگی آب آب می کنند.

تلخ مرثیه می کنم                   

تو ای ظهر شکیب                

 ای ظهر پابرهنه

ای تشنه                             

 ای ظهر زخمی!

تلخ مرثه می کنم

تو را ای سرزمین تا همیشه غمناک        

 تو را ای سرزمین تا همیشه اندوه

تو را ای وادی ایمن

تو را ای بقعه مبارکه موسی

تو را ای بیت العتیق!

تلخ مرثیه می کنم

تو را ای رود

ای رود تشنه

ای رود رود خاموش!

تلخ مرثیه می کنم

تو را ای تلفظ نامت،

قبول توبه آدم

تو را ای تلفظ نامت

کشف ضر ایوب

تو را ای تلفظ نامت

نجات یونس از شکم ماهی

تو را ای تلفظ نامت

بشارت زکریا

تو را ای تلفظ نامت

فدا برای اسماعیل

تو را ای تلفظ نامت

نجات یوسف از زندان

تو را ای تلفظ نامت

سبب وصال یعقوب

آه! ای تلفظ نامت

قرار نوح بر جودی

تو را تلخ مرثیه می کنم

چنان که نی زارها مرثیه کرده اند

چنان که بادها نوحه می کنند

چنان که باران مویه کرده است...


  
  

شهادت نهمین اختر تابناک آسمان امامت ، حضرت امام محمد تقی (ع)-جوادالائمه- را خدمت تمامی دوستداران ولایت تسلیت عرض مینمایم.

شب است و گیتی غرق در سیاهی
شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند
و از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند
تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ،
شب یلدا را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . . . .

سالروز به هم پیوستن دو نور عظیم هستی و دو ثلاله پاک ( ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا (س))را به ارادتمندان این دو که عشق در هستی از عشق آنها پا گرفت تبریک و تهنیت میگویم.

ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(ع) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات می کرد. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی، و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.


  
  

امیر جان از اینکه افتخار دادی و به وبلاگ بنده سر زدی ممنونم.

از همه دوستان میخواهم که ما را مثل امیر نوروزی خوشحال کنند.

امیر جان با اجازه خودت متن ارسالی شما را در اینجا قرار میدهم.در ضمن قدم نورسیدتون مبارک. خدا حفظش کند و سایه شما نیز بالا سرش مستدام بماند ان شاءالله.

سلام

دوستان خوبی که همیشه بیاد آنها هستم خوب دور هم جمع شده اند

مشتاق دیدار هر سه شما هستم.

سلام مرا ازاین راه دور پذیرا باشید .

خیلی دلم میخواهد بیوگرافی از شما داشته باشم .

بعد از آن دوره طلائی دانشکده  چی شد دوستان کجا رفتند .

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند     در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟

یا حق

 


85/9/27::: 1:13 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3      >